اصطلاحات محلی و قدیمی
سیاه ماه = اصطلاح قدیمی است که اواسط تابستان را گویند ومرگ و میر به دلیل شرایط بهداشتی و غذایی زیاد بود .
شوم خار = بردن غذا از منزل خود به منزل عزادار و صرف آن در آن منزل که خیلی سالهای پیش مرسوم بود .
مادرومه = اولین کسی که با تحویل سال نو وارد خانه می شود این فرد معمولا خوش یمن می باشد
خازندی khazendi = کسانی که برای گرفتن بله از خانواده عروس به منزل آن میروند
ساغری = در گذشته ها به نوعی از کفش زنانه می گفتند
چمشک chameshk = در گذشته ها به نوعی از کفش مردانه می گفتند
لته late = جدا شدن گوسفندان از گله
پاتو ، پاپیچ ، لنگ دله = شالی پشمی که در زمستان به پا می بستند
چغا پشلوار = کد و شلوار پشمی
کشتا ک = نون تنوری خیلی کوچک برای بچه ها
قتلمه ghatelme = نانی که در داخل روغن پخته شود
کرکوپا = خوشه های گندم جمع آوری شده دریکجا
کروج = محل جمع آوری خوشه های گندم که دور آن برای محافظت به ارتفاع 1 الی 2 متر دیوار شده باشد
آجم = گذرگاه آب کرت های زمین کشاورزی
کارکه – کاریک = گذر گاه مسیرآب کشاورزی که زیر دیوار واقع شده باشد
واسو = گون بزرگ خشک شده که بر روی نورگیر سقف آغل گوسفندان می گذاشتند
لوجم = نور گیر سقف انبار ها و خانه های قدیمی
نپّار = مکان تقریبا بلندی که با چوب درست می کنند برای قرار دادن علوفه
دوآله = بدنه درخت «خصوصا درخت ارس » که به عنوان ستون در بناها و نپار استفاده می شد
کارد – چپّون = کسی که نگهداری گوسفندان مردم را در مراتع و جنگل به عهده دارد
گالش = کسی که نگهداری گاوهای مردم را در مراتع و جنگل به عهده داشت
آرون = محل اسکان گوسفندان در تابستان در داخل کوهها که فاقد سر پناست
چفت = محل نگهداری گوسفندان در فصل زمستان و اوایل بهار که دارای سرپناه است
شوچر = چراندن گوسفندان در نیمه های شب
خا لک = بره بسیار ضعیف
توقلی= بره 2 ساله
شیشک = بره 2 ساله و نیم
دبر deber = کل ( بز نر) چندین ساله
کولار = بزغاله 2 ساله
چبش chabesh = بزغاله 2 ساله و نیم
ورزا verza = گاو نر چند ساله
جنکا jonka = گاو نر یک ساله
منگو = گاو ما ده شیرده
تلم talem = گاو ماده یک ساله
لوش = مانع ای مشبک که به وسیله چوب درست نموده و درورودی باغ ها نصب می نمایند
کا سون = مقدار گندمی که به حاضرین در خرمن به عنوان انعام می دادند
تیم = بذر گندم و غلات برای کاشت
کیله = کاسه ای که 3 کیلوگندم در آن جا گرفته و برای اندازه گیری وزن از آن استفاده می نمودند
خراس = آسیاب دستی که از جنس سنگ بوده است
طلم telem = پوست گاو دباغی شده یا استوانه ی چوبی که شیر را در داخل آن ریخته و با فرآوری شیر از آن کره می گیرند
خبیث – یک من - یک کیله = هزار مترمربع زمین
جریب = ده هزار مترمربع زمین
کا تلن catlon = دستگاه ساده نخ ریسی مخصوص مردان که به وسیله آن پشم را تبدیل به نخ می نمودند
چل chal = دستگاه نخ ریسی مخصوص زنان که به وسیله آن پشم را تبدیل به نخ می نمودند
کرگاه cerga = دستگاه بافندگی که به وسیله آن گلیم ، جاجیم ، کرباس و پارچه می بافتند
خرزین = سکوی کوچک که در ورودی اتاق بنا می کردند و ظرف آب و غذا راروی آن می گذاشتند
لیفا = وسیله ای که دارای یک دسته وسه شاخ چوبی در جلوی آن بوده و برای باد دادن کاه و جدا کردن گندم مورد استفاده قرار می دادند
چکه سما = رخص محلی زنان همرا با دست زدن
کا لی = آشیانه پرندگان و لانه مرغ و خروس
سرکا تی = پارچه ای که چندین بار تا می خورد و زنان آنرا بر سر خود گذاشته و وسایلی از قبیل بادیه آب ، هیزم و ... را روی آن قرار می دادند.
غریب خاک = مکانی در جنوب شرقی فولادمحله که محل دفن افراد غریبه به صورت مجزا بوده است
اوفتاب شونه مار = غروب کردن افتاب
حمّوم = پوست دباغی شده که در آن آرد و گندم می ریختند
شیردون = پارچ مسی که در آن شیر و آب می ریختند
جوله = پارچ چوبی که در آن شیر و آب می ریختند
پی شوم = دسر بعد از شام
عشیر ashir = دادن طعام در نیمه شب عاشورا بعد از اتمام عزاداری ( قبل از مراسم صبح صادق ) افرادی که هرکدام چندین نفر را به منزل میبردند و طعام می دادند
ازال = وسیله شخم زمین که در گذشته با گاو شخم می کردند که ازقسمتهایی بانام لت – ازال آهن – کمونه – ازال تیر – بزپی – ازال دسته – جفت اون چو و کچب تشکیل می شد .
چلکه chelke = مجزا شده از کلیات ( جزء)
الم شنگه = سرو صدا به پا کردن
کلی مار = قفلهای چوبی که برای قفل کردن درب استفاده می شد و از دوقسمت کلی و کلیمار بوده است کلی جای کلید و کلیمار جای قفل مورد استفاده قرار می گرفت
درکندا = چهار چوب درب
کر koer = یعنی لولای چوبی که درب را در محور خود می چرخاند .
اگره egre = نوعی آش که با آرد درست می شد .
رغون چنگلی = روغن دمبه که در آن نون می ریختند و می خوردند
قارمه = گوشت پخته شده که در داخل پوست گوسفند نگهداری و به مرور زمان مصرف می شد
خدنگ khodang = وسیله ای بود چوبی برای کشیدن آب از چاه
لائنج = به مظهر قنات ( جایی که آب از قنات بیرون می آید ) می گویند
تیلک = مزرعه گندمی که تازه سبز شده باشد
اشتلم eshtelem = هلهله زنان در عروسی
دشتی بون = کسی که مسئولیت حفظ و نگهداری مزارع یک منطقه را به عهده دارد
شوپی = گردش در مزارع هنگام شب برای جلوگیری از تخریب مزارع توسط خوک
بندوسته = مالیدن گل سفید به دیوارهای اتاقها برای سفید شدن دیوار
چال سنگ = چال 15 سانتی به قطر 15 سانت درداخل سنگ رسی ایجاد کرده و برنج و گندم داخل آن ریخته و با زدن ضربه به داخل چال مواد داخل آن را آرد می کردند
پتخال = خاکستر همرا با زغال آتش گرفته
خم = یا خمره که در داخل اتاقهای بسیار قدیمی با گل و آهگ و ساروج با ارتفاع یک متر درست می کردند و آرد یا گندم را داخل آن می ریختند و با منفذی که در زیر آن بود آرد یا گندم را برای استفاده از آن خارج می کردند .
کترا = ملاغه چوبی دسته بلند که برای هم زدن سمنو و آرشه استفاده می نمایند
لاک و لاک رن = لاک طشت چوبی که بیشتر در آن خمیر می کردند و لاک رن وسیله فلزی با دسته چوبی که خمیر چسبیده به لاک را به وسیله آن جدا می کردند
شی = باران نرم - قهوه ای کمرنگ
کلا = کوزه ای که در داخل آن آب یا ترشی یا مواد غذایی دیگرمی ریختند و معمولا دارای لعاب بود
کله = جوب آب - اجاق درست شده با سنگ و گل که وسایل پخت غذا را روی آن گذاشته و زیر آن آتش می نمودند
حلم او = آب برنج آبکش شده
لی = تونلی که در دل کوهها برای نگهداری دامها با دست حفرمی کردند مانند " کل ارس " لی
قراچه = ظرف مسی در پوش دار که درآن لبنیات می ریختند
گارماست = مخلوط شیر و ماست داخل مشک که بیشتر چوپانان استفاده می نمودند
بن در = محل ورود و خروج گوسفندان از آغل
کرو = محل نگهداری بره های تازه زاییده در داخل آغل
شوروا = نوعی آش که برای بیمار می پختند ( سوپ)
برگرفته از کتاب در دست تالیف سیمای فولادمحله تالیف سید رضی موسوی فولادی