مدیر وبلاگ
 
فولادمحله
جمع آوری اطلاعات و اخبار روستای زیبای فولادمحله
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 8286
کل یادداشتها ها : 1
خبر مایه


 

اصطلاحات محلی و قدیمی

 

سیاه ماه  =     اصطلاح قدیمی است که اواسط تابستان را گویند ومرگ و میر به دلیل شرایط بهداشتی و غذایی زیاد بود .

شوم خار =      بردن غذا از منزل خود به منزل عزادار و صرف آن در آن منزل که خیلی سالهای پیش مرسوم بود .  

مادرومه  =     اولین کسی که با تحویل سال نو وارد خانه می شود این فرد معمولا خوش یمن می باشد  

خازندی  khazendi   =     کسانی که برای گرفتن بله از خانواده عروس به منزل آن میروند     

ساغری =       در گذشته ها به نوعی از کفش زنانه می گفتند

چمشک   chameshk =     در گذشته ها به نوعی از کفش مردانه می گفتند

 لته   late =      جدا شدن گوسفندان  از گله

پاتو ، پاپیچ ، لنگ دله =    شالی پشمی که در زمستان به پا می بستند

چغا پشلوار =      کد و شلوار پشمی

کشتا ک =       نون تنوری خیلی کوچک برای بچه ها  

قتلمه   ghatelme  =     نانی که در داخل روغن پخته شود

کرکوپا =     خوشه های گندم جمع آوری شده دریکجا

کروج =       محل جمع آوری خوشه های گندم که دور آن برای محافظت به ارتفاع 1 الی 2 متر دیوار شده باشد

آجم =      گذرگاه آب کرت های زمین کشاورزی

کارکه – کاریک  =     گذر گاه مسیرآب کشاورزی که زیر دیوار واقع شده باشد

واسو =       گون بزرگ خشک شده که بر روی نورگیر سقف آغل گوسفندان می گذاشتند  

لوجم =      نور گیر سقف انبار ها و خانه های قدیمی

نپّار =      مکان تقریبا بلندی که با چوب درست می کنند برای قرار دادن علوفه

دوآله =     بدنه درخت «خصوصا درخت ارس » که به عنوان ستون در بناها و نپار استفاده می شد   

کارد – چپّون =       کسی که نگهداری گوسفندان مردم را در مراتع و جنگل  به عهده دارد

گالش =      کسی که نگهداری گاوهای مردم را در مراتع و جنگل به عهده داشت

آرون =     محل اسکان گوسفندان در تابستان در داخل کوهها که فاقد سر پناست  

چفت =     محل نگهداری گوسفندان در فصل زمستان و اوایل بهار که دارای سرپناه است

شوچر =    چراندن گوسفندان در نیمه های شب  

خا لک =    بره بسیار ضعیف

توقلی=     بره  2 ساله

شیشک =   بره  2 ساله و نیم 

دبر deber   =    کل ( بز نر) چندین ساله

کولار =    بزغاله  2 ساله

چبش chabesh =  بزغاله 2 ساله و نیم

ورزا   verza =     گاو نر چند ساله

جنکا jonka   =     گاو نر یک ساله

منگو =      گاو ما ده شیرده 

تلم  talem  =      گاو ماده یک ساله

لوش =      مانع ای مشبک  که به وسیله چوب درست نموده و درورودی باغ ها نصب می نمایند  

کا سون =   مقدار گندمی  که به حاضرین در خرمن به عنوان انعام می دادند

تیم =     بذر گندم و غلات برای کاشت

کیله =    کاسه ای که 3 کیلوگندم در آن جا گرفته و برای اندازه گیری وزن از آن استفاده می نمودند

خراس =     آسیاب دستی که از جنس سنگ بوده است

طلم  telem  =     پوست گاو دباغی شده یا  استوانه ی چوبی  که شیر را در داخل آن ریخته و با فرآوری شیر از آن کره می گیرند

خبیث – یک من  - یک کیله  =     هزار مترمربع زمین

جریب =      ده هزار مترمربع زمین  

کا تلن   catlon =       دستگاه ساده نخ ریسی مخصوص مردان  که به وسیله آن پشم را تبدیل به نخ می نمودند

چل   chal =       دستگاه نخ ریسی مخصوص زنان که به وسیله آن پشم را تبدیل به نخ می نمودند

کرگاه   cerga  =      دستگاه بافندگی که به وسیله آن گلیم ، جاجیم ، کرباس و پارچه می بافتند

خرزین =     سکوی کوچک که در ورودی اتاق بنا می کردند و ظرف آب و غذا راروی آن می گذاشتند

لیفا =      وسیله ای که دارای یک دسته وسه شاخ چوبی در جلوی آن بوده و برای باد دادن کاه و جدا کردن گندم مورد استفاده قرار می دادند

چکه سما =      رخص محلی زنان همرا با دست زدن

کا لی =      آشیانه پرندگان و لانه مرغ و خروس

سرکا تی =      پارچه ای که چندین بار تا می خورد و زنان آنرا بر سر خود گذاشته و وسایلی از قبیل بادیه آب ، هیزم و ... را روی آن قرار می دادند. 

غریب خاک =       مکانی در جنوب شرقی فولادمحله که محل دفن افراد غریبه به صورت مجزا بوده است

اوفتاب شونه مار =      غروب کردن افتاب

حمّوم =      پوست دباغی شده که در آن آرد و گندم می ریختند

شیردون =      پارچ مسی که در آن شیر و آب می ریختند

جوله =      پارچ چوبی که در آن شیر و آب می ریختند

پی شوم =     دسر بعد از شام

عشیر ashir =     دادن طعام در نیمه شب عاشورا بعد از اتمام عزاداری  (  قبل از مراسم صبح صادق )  افرادی که هرکدام چندین نفر را به منزل میبردند و طعام می دادند

ازال =      وسیله شخم زمین که در گذشته با گاو شخم می کردند که ازقسمتهایی بانام لت – ازال آهن – کمونه – ازال تیر – بزپی – ازال دسته – جفت اون چو  و  کچب تشکیل می شد .

چلکه  chelke   =      مجزا شده از کلیات ( جزء)

الم شنگه =      سرو صدا به پا کردن  

کلی مار =       قفلهای چوبی که برای قفل کردن درب استفاده می شد و از دوقسمت کلی و کلیمار بوده است کلی جای کلید و کلیمار جای قفل مورد استفاده قرار می گرفت  

درکندا =      چهار چوب درب

 کر  koer  =     یعنی لولای چوبی که درب را در محور خود می چرخاند .

اگره  egre   =       نوعی آش که با آرد درست می شد .

رغون چنگلی =       روغن دمبه که در آن نون می ریختند و می خوردند

قارمه =       گوشت پخته شده که در داخل پوست گوسفند نگهداری و به مرور زمان مصرف می شد

خدنگ   khodang   =        وسیله ای بود چوبی برای کشیدن آب از چاه

لائنج =       به مظهر قنات ( جایی که آب از قنات بیرون می آید ) می گویند

تیلک =       مزرعه گندمی که تازه سبز شده باشد

اشتلم   eshtelem  =       هلهله زنان در عروسی

دشتی بون =       کسی که مسئولیت حفظ و نگهداری مزارع یک منطقه را به عهده دارد

شوپی =       گردش در مزارع هنگام شب برای جلوگیری از تخریب مزارع توسط خوک

بندوسته =    مالیدن گل سفید به دیوارهای اتاقها برای سفید شدن دیوار

چال سنگ =   چال 15 سانتی به قطر 15 سانت درداخل سنگ رسی ایجاد کرده و برنج و گندم داخل آن ریخته و با زدن ضربه به داخل چال مواد داخل آن را آرد می کردند

پتخال =    خاکستر همرا با زغال آتش گرفته

خم =    یا خمره که در داخل اتاقهای بسیار قدیمی با گل و آهگ و ساروج با ارتفاع یک متر درست می کردند و آرد یا گندم را داخل آن می ریختند و با منفذی که در زیر آن بود آرد یا گندم را برای استفاده   از آن خارج می کردند .

کترا  =  ملاغه چوبی دسته بلند که برای هم زدن سمنو و آرشه استفاده می نمایند

لاک و لاک رن  =  لاک طشت چوبی که بیشتر در آن خمیر می کردند و لاک رن  وسیله فلزی با دسته چوبی که خمیر چسبیده به لاک را به وسیله آن جدا می کردند   

شی =    باران نرم    -    قهوه ای کمرنگ  

کلا = کوزه ای که در داخل آن آب یا ترشی یا مواد غذایی دیگرمی ریختند و معمولا دارای لعاب بود

کله = جوب آب   - اجاق درست شده با سنگ و گل که وسایل پخت غذا را روی آن گذاشته و زیر آن آتش می نمودند  

حلم او =  آب برنج  آبکش شده

لی = تونلی که در دل کوهها برای نگهداری دامها با دست حفرمی کردند مانند " کل ارس "  لی

قراچه = ظرف مسی در پوش دار که درآن لبنیات می ریختند

گارماست = مخلوط شیر و ماست داخل مشک که بیشتر چوپانان استفاده می نمودند

بن در = محل ورود و خروج گوسفندان از  آغل 

کرو = محل نگهداری بره های تازه زاییده در داخل آغل

شوروا = نوعی آش که برای بیمار می پختند ( سوپ)

 

 

برگرفته از کتاب در دست تالیف سیمای فولادمحله   تالیف سید رضی موسوی فولادی

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ